Thursday, January 28, 2010

کسری ایرانی

نه در ایران که در جهان، پس از اینکه مذاهب جای پای خود را محکم کردند، روابط آزاد زنان و مردان بشر اولیه
با قوانینی برای حاکمیت مردان، به گوشه نشینی زنان مبدل شد و سیطره ی مردان را بر آنها تحمیل نمود
جنبش خرداد 1388 به خوبی نشان داد که زنان به علت ستم مضاعف از قوانین رسمی و شرعی قرن ها پیش از این که به قوانین بی چون و چرای عرف نیز مبدل شد و گویی از ازل چنین بوده است و تا این زمین خاکی زیر آب نرفته بدین صورت باقی خواهد ماند، پای محکم این حرکت بی نظیر تاریخی بوده اند در به لرزه در آوردن پایه های متحجر و عقب مانده، ضد مردمی و ضد انسانی هیأت حاکمه ی اسلامی
بی آنکه بخواهم ستمی را که سال ها بر همگان رفته است نادیده بیانگارم و تردید کنم بر همبستگی و یگانگی زنان و مردان ما دوش به دوش یکدگر، بویژه با امواج خروشان هفت ماه پیش از این در تلاش برای فروریزی نظام ضد انسانی و دیکتاتوری، اما واقعیت اینست که حتی برخی مردان تحصیل کرده و حتی آنان که ادعای مخالفت با مذهب را دارند، با قوانین موجود که آقایان را در وضعیت قدرتمندی قرار می دهد چندان برخوردی که ندارند هیچ، در عمل آن قوانین را در زندگی روزمره به اجرا در می آوردند
در واقع، اگر بخواهیم به کنه ذات بشر توجه کنیم که از راحت طلبی و قدرت طلبی چندان نارضایتی ندارد و هر زمان دست دهد آن را به جان می خرد، شاید نتوان به آنان ایرادی وارد کرد. هیچ کس از قدرت احتراز نمی کند. هیچ کس لقمه ی آماده را پس نمی زند. آب نطلبیده همیشه مراد است. با برخی از مردان کانادایی وقتی صحبت به میان می آید که مردان در ایران اجازه دارند چهار زن بگیرند و زنان از این حق برخوردار نیستند می گویند: بزن بریم ایران
البته آنان نمی دانند که در ایران رأی یک خانم استاد دانشگاه نصف یک مرد روستایی است که الف را از ب نمی تواند تشخیص بدهد. هم چنین اگر از همان مرد خطایی سر بزند و آزاری به کسی برسد، این خانم استاد دانشگاه باید یک زن دیگر هم به عنوان شاهد پیدا کند تا حرف این دو نفر مورد قبول آقای قاضی قرار بگیرد - خانم قاضی که ما نمی توانیم در ایران داشته باشیم
داشته ایم مردانی که سفت و سخت به مکتب کمونیست پایبند بوده اند. وقتی پدر این آقا عمرش را به شما می دهد، بنا بر قانون اساسی و قانون اسلامی با کمال میل می پذیرد که دو برابر خواهرش ارثیه به او تعلق بگیرد. و خواهر اتفاقاً زن تحصیل کرده ایست که از شوهر جدا شده و با هزار بدبختی توانسته است سرپرستی بچه ها را به عهده بگیرد و وجهی نیز بابت همان نفقه ای که اسلام برای آقا تعیین کرده است دریافت نمی دارد و بسیار نیازمند تر از برادر است که صاحب کارخانه ایست و اهل و عیالش در رفاه زندگی می کنند
حتی برخی زنان ظاهرأ روشنفکر در عمل مهر تأیید بر این قوانین می گذارند و با مردانشان هم زبان می شوند. یکی از نمایندگان زن مجلس علنأ تأیید کرده بود بر اینکه مردان حق ازدواج های بی شمار را دارند. و یکی از زنانی که چندان هم ظاهرأ پایبند اصول اسلامی نبود مطرح می کرد که مردان صاحب عصا هستند و مصون از باکتری ها و میکرب ها. می توانند به هر سوراخی سر بکشند. زنان لای پایشان چاله ای دارند که می تواند به راحتی میکرب ها را در درون خود پرورش دهد و به مردابی تبدیل می شود. این خانم برای اینکه لاپوش بگذارد طرفداری اش را از قوانین موجود، به گمان خود یک بحث علمی را پیش می کشید. غافل از اینکه امروزه مرد و زن هر دو از بیماری های مقاربتی کشنده در امان نیستند. و درعین حال خوشبختانه راه های چاره برای هر دو وجود دارد که بی کمترین نگرانی این زیباترین رفتار بشری را بدون نگرانی از عواقب وخیم جانی به جان بخرند
گاهی نابرابری ها چندان از جانب بخصوص آقایان حقیقی و درست تلقی می شوند که گمان می رود هیچ گاه تغییر پذیر نخواهد بود. آری...بسیار مشکل است و سال ها به طول خواهد انجامید تا حقوق انسانی و تساوی زن و مرد و سفید و سیاه و مذهبی و لامذهب و عرب و عجم و اجنبی و خودی و غیره در جوامع امری طبیعی به نظر آید

لذا از کسانی که، آقایانی که، قوانین اساسی موجود را در تأیید قوانین اسلامی پانزده قرن پیش از این وضع نموده اند، به سختی انتظار می رود که بخواهند از امتیازات خود دست بردارند. و اینجاست که نقش زنان، که به طور مستقیم و غیر مستقیم از این قوانین رنج برده اند، در اقدام به بازنویسی قانون اساسی ایران جایی بس مهم دارد. و به گمان من به ثمر رسیدن این جنبش که مو بر تن حمکروانان فعلی کشورمان ایران راست کرده است، بدون حضور فعال و پیشرو زنان امکان ناپذیر است

و این مهم صورت نخواهد گرفت مگر اینکه قانون اساسی کشور به طور رسمی، جدی و بلامنازع حقوق بشر و از جمله حقوق زنان را سیاه بر روی سفید حک نماید. اگر قانون به طور رسمی پوشش آزاد زن و مرد را اعلام دارد و برای متجاوزین به این آزادی مجازات های جدی در نظر بگیرد، این حق به تدریج جای تازه ای در فرهنگ می یابد. اگر قانون به طور رسمی اراده کند که سرپرستی بچه پس از طلاق به عهده ی کسی است - مادر یا پدر- که شایستگی تربیت و امکانات مادی و معنوی آن را داشته باشد، آنگاه مرد به انواع حیل، با آگاهی از اینکه مادر نمی تواند از بچه جدا شود، از او به طور دائم امتیاز نمی گیرد. اگر سیستم خدمات اجتماعی به گونه ای باشد که هم چون کشورهای اروپائی و کانادا به مادر نیازمندی که صاحب بچه است کمک های مالی اعطاء شود تا او زندگی خود را به تدریج جمع و جور کند و جایگاه خود را در جامعه بیابد، زن هیچ گاه به علت نیازهای مادی تا ابد اسیر شوهر بد رفتار نمی ماند و تحمل ازدواج های عدیده، صیغه های هر از چند روز، هوا و هوس های مجاز را نمی کند...و شوهر حالا می داند که همسر نیز هم چون او بدون هیچ مجازاتی و نابرابری حقوق آزاد است هر تصمیمی بگیرد و با هرکس که بخواهد همراه باشد. مرد اگر خانواده اش را دوست می دارد خود را جمع و جور می کند. وگرنه آزاد است زندگی مجردی در پیش بگیرد و هر روز با ده ها نفر عقد نزدیکی ببندد. نمی توان هم از آخور خورد و هم از توبره. و فقط قانون رسمی است که می تواند جلوی این مظالم که رنگی بسیار عادی به خود گرفته است را بگیرد
راه حل قانونی نیز البته تضمین صد در صدی نخواهد داشت و در هر حال احساسات بشری و ویژگی های فردی و فرهنگ جا افتاده از قرن ها پیش از این همواره در روابط بین انسان ها عمل خواهد کرد. کما اینکه در کشورهای پیشرفته با وجود همه ی قوانینی که به طور مساوی از حقوق شهروندان دفاع می کنند، شاهد ناهنجاری های بی شمار هستیم. ارزیابی از این ناهنجاری ها را در وقتی دیگر مورد مطالعه قرار خواهیم داد. ناهنجاری هایی که در اغلب موارد ریشه در ضعف های سیستم های حاکم این کشور ها نیز دارد

اما غرض از این مقدمه چینی دفاع از بیانیه ی 5 ماده ای اخیر زنان در چهارچوب کلی آن و به عنوان حرکت اولیه است. منهای نحوه ی برخورد تلگرافی و طعنه آمیز به نویسندگان بیانیه ی پنج تن. این بیانیه را در
سایت "رهیافت" مطالعه فرمائید
بزرگی گفت: انقلاب در یک روز به میزان ده سال بر رشد آدم ها می افزاید. در این هفت ماه گذشته ذهن همه ی ما به سرعت سی سال گذشته به پیش رفته است. من بینهایت به آینده امیدوارم و در عین حال معتقدم تا حس برابری و تساوی و آزادی بی استثناء برای همگان نهادینه شود خیلی راه هست. ما خیلی حرف ها باید با هم بزنیم. خیلی باید مطالعه کنیم. برخوردهایمان می بایست هرچه بیشتر از صورت طعنه و سرکوفت و تحقیر بیرون آید. باید هرچه بیشتر در آموزش دموکراسی تمرین کنیم و بیاموزیم که هر فرد از پایگاه ویژه ی فکری ناشی از عوامل بی شمار اجتماعی حرکت می کند. بیاییم بیشتر با یکدیگر گفت و گویی دوستانه داشته باشیم
در شرایطی هستیم که اغلب اقشار جامعه ی ما از درد نداشتن آزادی و دموکراسی فریادشان بلند است. ما همه درد مشترکیم. همراه شو عزیز

مطلبی در باره ی قوانین مربوط به زن در قانون اساسی ایران در سایت: "ایران: رهیافت دموکراسی" به زبان انگلیسی توسط خانم مژده شهریاری به چاپ رسیده است. مطلب جالبی است
Women and the laws in Iran
Mojdeh Shahriari, B.A., M.F.A., LL.B

http://iranpathwayrahyafttodemocracy.blogspot.com/2009/08/dissecting-islamic-republic-of-irans_28.html

و هم چنین مطلبی دیگر در باره ی قانون اساسی ایران در همین سایت:ه
آقای میر حسین موسوی
قانون اساسی پتانسیل طرح مطالبات
یا سدی جهت سلب مطالبات؟

http://iranpathwayrahyafttodemocracy.blogspot.com/2009/09/httpiranpathwayrahyafttodemocracy.html

No comments:

Post a Comment